سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزا نباشد آنکه دانشمند نیست، خوشبخت شمرده شود و آنکه مهربان نیست، ستوده به شمارآید . [امام صادق علیه السلام]
 
پنج شنبه 95 تیر 31 , ساعت 4:50 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نماز در فرهنگ و ادبیات ایران word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نماز در فرهنگ و ادبیات ایران word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نماز در فرهنگ و ادبیات ایران word

چکیده  
مقدمه  
نماز معراج اهل ایمان  
لزوم حضور قلب در نماز  
مقدمات حضور قلب  
1طهارت جسم و روح  
2خشوع و اظهار نیاز  
3دوری از تظاهر و ریا  
ارکان نماز و آداب سلوک  
ارکان نماز توصیفی از حالت انسان در آخرت  
نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نماز در فرهنگ و ادبیات ایران word

1قران مجید؛ترجمه مهدی الهی قمشه ای؛نشر روح،قم،1375

2برهان،(محمدحسین بن خلف تبریزی)، برهان‌قاطع، به اهتمام دکتر محمدمعین،امیر کبیر،تهران،1362

3حافظ ،شمس الدین محمد؛دیوان؛تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی،کتابفروشی زوار،تهران،1367

4رامپوری،غیاث‌الدین محمد؛غیاث‌اللغات؛ به کوشش منصور ثروت، چاپ اول ،امیرکبیر،تهران،1363

5سجادی،سید جعفر؛فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی؛چ ششم،طهوری،تهران1381

6سعدی شیرازی،مصلح الدین؛بوستان؛تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی،چ هفتم،خوارزمی،تهران،1381

7سعدی شیرازی،مصلح الدین؛گزیده غزلیات؛انتخاب و شرح دکتر حسن انوری،چ دهم،قطره،تهران،1383

8سنایی،ابوالمجد مجدود بن آدم؛حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه؛مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران،1368

9صائب تبریزی،محمدعلی؛دیوان؛به کوشش محمد قهرمان،جلد1و2و4،چ چهارم،علمی و فرهنگی،تهران،1387

10عطار نیشابوری،شیخ فرید الدین؛تذکره الأولیاء؛بررسی و تصحیح و توضیحات و فهارس،دکتر محمد استعلامی چ سیزدهم، زوار،تهران،1382

11غزالی،امام محمد؛کیمیای سعادت؛به کوشش حسین خدیو جم،جلد اول،چ هفتم، علمی و فرهنگی،تهران،

12کاشفی، ملاحسین؛لب لباب مثنوی؛ به کوشش نصراللّه تقوی،اساطیر،تهران، 1375

13مولوی، جلال الدین محمدبن محمد؛ فیه ما فیه؛ بدیع الزمان فروزانفر،امیر کبیر،تهران، 1380

14مولوی،جلال الدین محمد بن محمد؛شرح جامع مثنوی معنوی؛شرح کریم زمانی،چ هفدهم،اطلاعات،تهران،1384

15هجویری،أبوالحسن علی بن عثمان؛کشف المحجوب؛مقدمه تصحیح و تعلیقات دکتر محمود عابدی،چ پنجم،سروش،تهران،1389

مقدمه

نماز در لغت، پرستش و خدمتکاری و نیاز است (غیاث‌اللغات) و بندگی اطاعت و ادای طاعت و سجود و پرستش و خدمتکاری و فرمانبرداری و عبادت، مخصوص و واجب مسلمانان که پنج‌بار در شبانه‌روز ادا کنند و آن‌را به عربی «صلات» گویند. (برهان قاطع)

نماز یا صلات، در لغت، سرفرود آوردن برای تعظیم و سجده است و در اصطلاح، عبادت مخصوص مسلمانان که به‌طور وجوب و مستحبی ادا کنند، و در عرفان، «توجه باطن است الی‌الله و ملازمت در حضور و اقبال به‌سوی حق و اعراض از ماسوی‌الله ودوام مکاشفت با حق و مقام راز و نیاز»(سجادی،1381:ص771)

«نماز را ظاهری و کالبد است و وی را حقیقی و سری است که آن روح نماز است.اصل و روح آن خشوع .حاضر بودن دل است»(غزالی،1375:ص47)

نماز،ستون مسلمانی و پیشرو عبادت‌هاست.برای نماز، ظاهری و باطنی قایل شده‌اند؛ و چنان‌که ظاهر را آدابی است، باطن هم شرایطی دارد که عدم رعایت هریک موجب نقصان و حتی بطلان می‌گردد و درصورت مراعات آداب باطنی ازجمله توجه و حضور خداوند در قلب برای رسیدن به مقام قرب، محافظت عبادات خویش از وسوسه های شیطانی و هواجس نفسانی،خشوع و اظهار نیاز در برابر حق،نماز مورد قبول خداوند واقع می شود

 نماز مهمترین عبادتی است که در اسلام به آن توجه شده است و برپاداشتن آن در فرهنگ و ادبیات سرزمین ما نیز اهمیت والایی دارد

عرفان از جهتی برداشتی عمیقتر و دقیقتر از حقایق، تعالیم و معارف دینی است. از این دیدگاه، عارفان، مؤمنانی هستند که می‌کوشند در فهم معانی و مفاهیم متون دینی از پوسته، سطح و صورت درگذرند و به باطن و ژرفای آن، که به گمان آنان در حکم مغز و حقیقت آن است، برسند

فرهنگ و ادبیات ایران، از این برداشتها و استنباطها، سرشار است. با مراجعه به متون منظوم و منثور، می‌توان طرز تلقی خاص عارفان را از تعالیم و حقایق دینی ملاحظه، و با آن آشنایی حاصل کرد

علاوه بر نکته‌ها و لطایفی که در این استنباط ها هست، آنچه در رویارویی با این تفسیرهای عرفانی، خواننده را سخت تحت تأثیر قرار می‌دهد، شور و حالی است که در لحن و بیان آنها موج می‌زند و همین امر صبغه تعلیمی آنها را شدیدتر و آنها را از سوی خواننده پذیرفتنی‌تر و با طبیعت و فطرت انسانی سازگارتر می‌کند.در دیدگاه عارفان ازجمله مولوی، نماز سفری معنوی و دایمی است که باید با حضور قلب همراه باشد که «لاصلوه تم الا بالحضور» و حاصل آن مکاشفات ربانی است و برای هرکدام از اعمال و آداب و ارکان آن رمز و رازی وجود دارد که همه موجب کمال انسان می‌گردد.

از همان آیات آغازین قران کریم در سوره بقره ،به اقامه نماز و این که از نشانه های متقین می باشد اشاره شده است؛«الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوه»؛و پس از آن نیز در سراسر قران به پرپایی آن تأکید شده است

در اهمیت نماز،الفاظ گهربار فراوان نیز از پیامبر و سیره ایشان وجود دارد که عارفان و مسلمانان فرهنگ و ادب ایران در آثار خویش،با استناد به همین آیات و احادیث درآداب نماز و ارزش آن در سلوک،تفسیر های گوناگونی ارائه کرده اند.در برخی از این تفاسیر به صبغه عرفانی آن تأکید بیشتری شده است.از آن جمله: رسول گفت:«مثل این پنج نماز همچون جوی آب روشن است که بر در سرای کسی می رود و هر روز پنج بار خویشتن را بدان آب بشوید؛ممکن است که بر روی هیچ شوخی بماند؟گفتند:نه یا رسول الله.گفت:این پنج نماز گناه را آن چنان برد که آب شوخ را»(غزالی،1375:ص159)

نقل ماجرا های اغراق آمیز از استغراق بزرگان  تصوف در عالم نماز و کشف و شهود،از دیگر موضوعاتی است که در کتب صوفیه به جهت تشویق سالکان وجود دارد.«یکی گفت:من از پس ذالنون نماز می کردم.چون ابتدای تکبیر کرد و و گفت:الله اکبر بیفتاد؛چون جسدی که اندر او حس نباشد.و جنید-رضی الله عنه-چون پیر شد هیچ ورد از اوراد جوانی ضایع نکرد.وی را گفتند:ایهاالشیخ،ضعیف گشتی،بعضی از نوافل دست بدار.گفت:این چیز هایی است که که اندر بدایت هر چه یافته ام بدین یافته ام بعد از قضای خدای ،محال باشد که دست از این بدارم اندر نهایت( هجویری،443:1387-444)

نقل است که رابعه عدویه شبی در صومعه نماز می کرد.در خواب شد.از غایت شوق و استغراق،نیی در چشم او شد،چنان که او را خبر نبود از غایت خشوع»(عطار،1382:ص77)

بدین گونه در سایر کتب عرفانی نیز درباره اهمیت نماز،فصولی پرداخته شده است تا سالکان در ادای آن غفلت نورزند،و در برپایی آن مداومت ورزند

جلال الدین محمد بلخی نیز از گروه این صوفیان برکنار نیست.او در کتاب مثنوی معنوی که دستورنامه سلوک است،به ذکر ابعاد گوناگون نماز که یکی از اعمال شرعی می باشد اهتمام ورزیده است.«در نظر او،حقیقت که والاترین مرتبه ادراک و سرمنزل سلوک است چیزی جز بطن و مغز اعمال شرعی نیست.اعمال شرعی چون علم کیمیاست که انجام دادن آن ها مس وجود انسان را به زر که رسیدن به حقیقت است تبدیل می‌کند»(زمانی،1385:ج5،14)

بررسی اندیشه های عارفانه مولانا درباره نماز از یک سو نشان دهنده میزان توجه او به این عبادت الهی است و از سوی دیگر می توان با یاری از ذهن پویای مولانا به زوایای پنهانی از نماز دست یافت که حاصل تجربه های عرفانی و مشهودات اوست.نماز خواندن در اندیشه مولانا تا بدان اندازه اهمیت دارد که بی نمازی در مثنوی معنوی،کنایه از آلودگی است

«صیقلی را بسته ای،ای بی نماز                        وان هوا را کرده ای دو دست باز»

(مولانا،1387:ج4،ص2476)

نماز معراج اهل ایمان

نماز،راز آفرینش هستی و تجلیگاه حقیقت بندگی و عبادت است و مقصود از آن به یاد خدا بودن «و اقم الصلوه لذکری» و حصول صفای باطن روشنی دل است و از این روی نماز را معراج المؤمن خوانده اند.چون انسان با شروع نماز حضور حضرت حق را در وجود خود حس می کند و در سایه چنین حضوری،شخصیت آشنایی پیدا می کند،و اگر نماز فاقد چنین حسی باشد آن نماز قابل قبولی نخواهد بود.چنانکه پیامبر اکرم(ص)می فرمایند:«کم من قائم لیس له من قیامه الا سهر»؛چه بسا شب زنده دارانی هستند که از قیام آنها جز بیداری بهره ای نیست

فرهنگ و ادبیات ایرانی ،سرشار از جلوه های پر رمز وراز نماز است.بسیاری از سخنوران توانای ایران زمین از نماز بهره ها برده اند .و آثارشان را تجلی گاه آن قرار داده اند. گرایش های دینی در مثنوی چندان گسترده نیست که بتوان مولوی را به مثابه دانشمندی دینی فرض کرد که در مثثنوی خود به شرح وتفسیر آیات و روایات پرداخته است،اما گستره معلومات مولوی شامل مسائل فقهی هم می شود. یکی از مباحثی که مورد توجه ایشان واقع شده،بحث نماز است

به عقیده وی،نماز چنان سفر معنوی است که انسان با قرار گرفتن در محضر الهی ،از تمام درد و رنج های برخاسته  از حشر ونشر مردمان رهایی یافته و به آسایش حقیقی دست می یابد.بنا بر این،هر گاه پیامبر از حشر ونشر با مردم دچار گرفتگی روحی می شد،به بلال خوش صدا وخوش آواز می گفت:بالای مأذنه مسجد برو و طبل سفر روحانی را به صدا درآور و ما را آسوده گردان.وقتی که نمازگزار در آغاز نماز «الله اکبر» می گوید،روح او سفر روحانی خود را شروع می کند،با وجود آن که بدن او هیج حرکتی ندارد.در این حال همه حلال ها بر انسان حرام می شود یعنی هیچ فعل و فکری جز نیایش نباید داشته باشد.بعد از بازگشت از این سفر به ملائک و بندگان صالح سلام می کند و آن چه با تکبیر تحریمه بر او حرام شده بود با سلام بر او تحلیل حلال می گردد.چنان که وقتی کسی به منزلش بازمی گردد به اهل منزل سلام می کند.پس نماز به منزله سفر است و نمازگزار باید به هنگام نماز از منزل دنیا و وابسته هایش بیرون رود

ز اختلاط خلق یابد اعتدال

آن سفر جوید که:أرحنا یا بلال

جان سفر رفت و بدن اندر قیام

وقت رجعت زین سبب گوید:سلام

وقت تحلیل نماز ای با نمک

زان سلام آورد باید بر ملک

که ز الهام و دعای خوبتان

اختیار این نمازم شد روان

(همان،ابیات2984- 2987)

روح ناآرام آدمی به مصداق«فإذا سویته و نفخت فیه من روحی» (قران،حجر:29)از عالم بالا و ملکوت به عالم پایین و دنیا و در دیار غربت در قفس جسم اسیر شده است و بی قرار در جست وجوی مرکب نفخه الهی است تا به اصل خود باز گردد و تا به وصال نرسد سکون و آرام نگیرد

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است

روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

(حافظ،1367:غ2)

آزمودم من هزاران بار پیش

بی تو،شیرین می نبینم عیش خویش

(مولوی،1384:ج3،ب3800)

پس بی تردید،اتصال به سرچشمه فیاض فضایل،ذکر خدا و راز ونیاز است

هر نمازی معراج و قربتی دارد،کسی که نماز می خواند جان و دل وی در راز و نیاز با پروردگارش و سر وباطن او در حال پرواز به سوی عالم بالاست.«هنگامی که پیامبر را به معراج بردند و به قرب حق رسانیدند،به حیرت و سرگشتگی رسید و از هر چه  رنگ نشان داشت فارغ گشت و آن چنان حالت شوقی به وی دست داد که گفت:خدایا مرا به دنیایی که خانه بلاست باز مگردان.از سوی خداوند فرمان رسید که حکم ما چنین است که به دنیا بازگردی تا دین و شرع را برپا داری .وقتی به دنیا بازگشت هرگاه دلش به آن مقام بلندمرتبه مشتاق می گشت می گفت:«أرحنا یا بلال بالصلوه»(برگرفته از کشف المحجوب،1389:ص442)

 لزوم حضور قلب در نماز

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ